دلنوشته ها

دلنوشته ها

به دلِ علیرضا خوش آمدی!
دلنوشته ها

دلنوشته ها

به دلِ علیرضا خوش آمدی!

این بار عبادتت مى کنم


خدایا این بار عبادتت میکنم

این بار عبادتت مى کنم نه از آن روى که هستى و خدایى
نه از آن روى که نمازت را بر من واجب کرده اى و چون سر بپیچم عذابم مى کنى
نه از آن روى که حتّى بهشتم برى
و نه از سر عشق و عاشقى که از دهانم بزرگ ترست ادّعاى عشقِ تو...

این بار نماز مى گزارم
به شیوه ى رسولت و تا بشود شبیه «احمدت»
که شاید شباهتم به محبوبت به یاد حبیبت اندازد
شاید نگاهت به من از صنف آن نگاه که به او کردى شود
شاید در پس پرده خبرى باشد
شاید در این دنیاى کشف جاذبه ها و انرژى ها و امواج و گیرنده ها و فرستنده ها ... 
خبر دیگرى هم باشد
شاید ماورائى باشد
که شاید ببینیم
و صدایم را بشنوى
شاید در این هیاهو بتوانى جوابى بدهى
و شاید بشود پاسخت را بشنوم
شاید ماورائى باشد...
شاید بشود من نیز با غل و زنجیر این بدنِ سنگین بشرى به تو نزدیک تر شوم
شاید بشود آن قدر نزدیک شوم که بشنوم
که آن هنگام که «الله اکبر» مى گویم چه مى گویى...
آن هنگام که «رحمن و رحیم» مى گویم چه پاسُخى مى دهى...
این بار عبادتت مى کنم نه از سر تعبد، بلکه از سر کنجکاوى...
تو نیز از من مپرس «أ و لم تؤمن» که آیا ایمان نیاوردى؟
که ابراهیمى پاسخت مى دهم که «بلى و لکن لیطمئنّ قلبى»
آرى امّا دلم...
آرى دلم از تو چیز دیگرى مى خواهد...

این بار صدایت مى زنم نه این که منتظر پاسخ نباشم
این بار به رسم «منتظران» صدایت مى زنم و خود را شبیه محبوبت مى کنم
شاید بشنوم آن چه موسى در طور شنید و از خود بیخود شد و طاقت نیاورد
شاید چون کوه متلاشى شوم و شاید بشنوم آن چه محمد شنید و جامه به خود پیچید و لرزید
شاید بمیرم با آخرین سجده
این بار آن قدر صدایت مى کنم که بشنوم صدایت را 
این بار «شاید» مى گویم
که شاید خبرى باشد در وراى این چوب و سنگ و گوشت و استخوان
چیزى از جنس «بودن»
این بار به دنبال نزدیک شدنم
که بشنوم
که ببینم
این بار که دست بر آب میزنم تا که وضو سازم شاید ببینمت و شاید بلرزم و رویم زرد شود چون «حسن بن على»
این بار «الله اکبر» مى گویم که شاید بلرزم چون على مرتضى
این بار آن قدر «ایاک نعبد» را چون سجاد تکرار مى کنم که شیدایت شوم
که شاید بشنوم...
این بار صدایت مى زنم که شاید حیرانىِ پاسخت تفسیر «رضایت حسین» زیر خنجر را هویدا کند.

این بار نماز مى خوانم که شاید این ساعت «اجازه ات» را بتوان عاشق شد به رسم رسولت «محمد».
این بار نماز مى خوانم که قُرب یابم که نزدیک شوم
که شاید پس از ١٠٠ سال صدایى بشنوم
این بار نماز مى خوانم
«قُربةً إلى الله»

اللهُ اکبر!