خدایا
الله اکبر مى گویم
که گاهِ نماز دیگرم که رسد
شأن دیگرى از خود بر من بنمایانى:
الله اکبر
که بزرگ ترى از آن که وصفت بتوان
آن زمانم که آید
الله اکبرم
بزرگان را پیشت حقیر و برده و بنده کند
و چه کسى در جهان خلقت والاتر از محمّد
صلّى الله علیه و آله
که چون
الله اکبرهایم
گرم و گیرا شود
شیوا بگویم:
و أشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله
محمد برده ى توست
و آنک رسول تو.
بخوانم
که لبخندِ قاصدکت
با عطر گل محمّدى، در چشم دلم بنشاند
که عبدم که رسولم
و رسولم که عابدتر بمانم
و چشمانِ این خودشناخته ى خدا شناخته،
احمد،
برگزیده ى تو
همه مى شود رضایت
و همه مى شود
الله اکبر
حالا خدایا
از آینه ى چشمانِ محمّد،
گُل و شبنمِ الله اکبر مى چینم و اى گُل!
گل بر افشانم
و
الله اکبر بیاورم
که تنها تو را سزاست
تکبّر
که
نمازى بخوانم
قربةً إلى الله
در برابر تو
اى کبیر متعال
یا متُِکبِّرُ یا اللهُ
الله اکبر